کِی آید کاز دل ما این عقده ها شود وا
دگر ز زخم دوری اثر نباشد بر جا
امان از این جدایی خدا کند بیایی
گره زکار امت به دست خود گُشایی
نمانده دیگر اشکی که پای تو بریزم
زدرد و زخم دوری ببین که سخت مریضم